نداى الهى در بدرقه مولود كعبه
فاطمه بنت اسد عليها السلام سه روز در كعبه ماند در آغاز روز چهارم فاطمه آماده بيرون آمدن از كعبه شد. او فرزند خود را در آغوش گرفت و برخاست تا خارج شود كه نداى را شنيد كه چنين مىگويد:
«اى فاطمه، نام اين مولود را على بگذار چرا كه من خداى على اعلى هستم.
من نام او را از نام خود گرفتهام، و او را به ادب خود آموختهام و امر خود را به او سپردهام، و او را بر غوامض علم خود آگاهى دادهام. او در خانه من به دنيا آمده است. او اول كسى است كه بر فراز خانه من اذان مىگويد: و بتها را مىشكند و آنها را از بالاى كعبه با صورت، پايين مىاندازد. اوست كه مرا به عظمت ياد مىكند و مرا تقديس و تمجيد مىكند و به يگانگى ياد مىنمايد. اوست امام بعد از حبيب من… خوشا به حال كسى كه او را دوست مىدارد و او را اطاعت مىكند»[1][0]
[0] رمزی اوحدی، محمد رضا، هزار و یک داستان از زندگانی امیر المؤمنین علی علیه السلام، صفحه: ۶۴، سعيد نوين، قم – ایران، 1395 ه.ش.
[1] . علل الشرايع، ص ۵۶ / امالى شيخ صدوق، ص ۸۰ / معانى الاخبار، ص ۶۲.