فاطمه بنت اسد عليها السلام و ورود به كعبه
صبح هنگام، بار ديگر فاطمه بنت اسد عليها السلام را درد عارض شد. حضرت ابوطالب عليه السلام ناراحت و پريشان از خانه بيرون آمد در راه عدهاى از زنان قريش را ديد كه علت ناراحتى را از او پرسيدند حضرت پاسخ داد: «فاطمه در شديدترين حال وضع حمل قرار گرفته است» و سپس ابوطالب عليه السلام دست بر صورتش گذاشت در اين حال پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد و پرسيد:
عمو جان، چرا ناراحتى؟!
عرض كرد: فاطمه بنت اسد عليها السلام در حال وضع حال است.
در همين حال، فاطمه ندايى را شنيد كه مىگويد: «اى فاطمه، بر تو باد كه به خانه خدا بروى!»
پيامبر صلى الله عليه و آله دست ابوطالب عليه السلام را گرفت و با هم نزد فاطمه آمدند و او را با خود كنار خانه خدا آوردند.[1]
فاطمه بنت اسد عليها السلام در قسمت پشت كعبه (يعنى پشت آن سمتى كه درب در آن است) ايستاده بود
و رو به كعبه دعا مىخواند كه ناگهان پيش چشمان همه حاضران ديوار خانه خدا از همان قسمت شكاف برداشت
و آنقدر از هم فاصله گرفت كه فاطمه توانست از شكاف ديوار وارد شود
و جبرئيل او را به داخل برد و دوباره ديوار به هم آمد و او داخل كعبه ماند.[2]
قدم گذاشتن فاطمه بنت اسد عليها السلام به داخل كعبه چيزى جز دعوت خداوند نبود
چرا كه از در خانه وارد نشد بلكه خالق جهان ديوار را براى او شكافت و فاطمه را فرا خواند
و دوباره ديوار را بست و اينك بايد، پذيرايى الهى از اين مهمان صورت گيرد.
آرى اين چنين بود كه فاطمه در آن سهروزى كه در درون كعبه ماند از ميوهها و غذاى بهشتى برايش آوردند.[3][0]
[0] رمزی اوحدی، محمد رضا، هزار و یک داستان از زندگانی امیر المؤمنین علی علیه السلام، صفحه: ۶۰، سعيد نوين، قم – ایران، 1395 ه.ش.
[1] . بحارألانوار، ج ۳۵، ص ۳۰.
[2] . امالى شيخ طوسى، ص ۹۳ / ارشاد شيخ مفيد، ص ۳.
[3] . اعلام الورى، ص ۹۳ / ارشاد شيخ مفيد، ص ۳.