سخنان مادر مولود كعبه
صبح روز چهارم وقتى فاطمه از كعبه بيرون آمد در مقابل چشمان به انتظار نشسته مردم، ناگهان ديوار كعبه از همان جاى قبل شكاف برداشت و از هم فاصله گرفت تا حدى كه فاطمه توانست از آن خارج شود. مردم در كمال تعجب ناظر اين مطلب عجيب بودند آنها ديدند آن بانوى با عظمت مولود كعبه را در آغوش فشرده و نوزاد خندان است و با اين حال از شكاف ديوار كعبه خارج شد قبل از آنكه كسى سؤال كند، فاطمه رو به مردم كرد و چنين سخن آغاز كرد.
«اى مردم من بر زنانى كه قبل از من بودهاند فضيلت داده شدم… من وارد خانه محترم خداوند شدم و در خانه عتيق الهى فرزند به دنيا آوردم و سه روز درون آن ماندم و از ميوهها و غذاهاى بهشت خوردم» آنگاه فرمود: هنگامىكه فرزندم را در آغوش گرفتم و خواستم از كعبه خارج شوم هاتفى ندايم داد:
«اى فاطمه نام اين مولود را على بگذار…»[1][0]
[0] رمزی اوحدی، محمد رضا، هزار و یک داستان از زندگانی امیر المؤمنین علی علیه السلام، صفحه: ۶۶، سعيد نوين، قم – ایران، 1395 ه.ش.
[1] . كشف اليقين، ص ۶ / بشارة الصطفى، ص ۹.