وقتى حضرت امير عليه السلام بدنيا آمد، فاطمه بنت اسد عليها السلام همانند ساير نوزادان على عليه السلام را قنداق مىكرد و دستهاى آن حضرت را در قنداق مىبست. اما بعد از اينكه فاطمه به سراغ على عليه السلام مىآمد، مشاهده مىكرد دستهاى آن حضرت بيرون از قنداق است و پارچهها هم پاره شده است، فاطمه بنت اسد عليها السلام دو پارچه مصرى محكم آورد دستهاى آن حضرت را محكمتر از قبل بست و آنگاه حضرت را در گهواره خود گذاشت، حضرت امير عليه السلام با تكانى، مجدد دستمالها را پاره كرد و دست خود را از قنداق بيرون آورد، مجدد فاطمه بنت اسد عليها السلام با سه پارچه محكم دستهاى حضرت را مىبندد، اجمالاً تا هفت بار و هفت پارچه بر روى هم، دستهاى حضرت را در قنداق مىبندد باز حضرت دستان خود را باز مىنمايد. آنگاه حضرت على عليه السلام به مادر خود مىفرمايد.
«مادر دست مرا رها كن، دست على بايد باز باشد تا به درگاه خدا بلند باشد.»[2][0]
[0] رمزی اوحدی، محمد رضا، هزار و یک داستان از زندگانی امیر المؤمنین علی علیه السلام، صفحه: ۴۵، سعيد نوين، قم – ایران، 1395 ه.ش.
[2] . غاية المرام.