حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلامشخصيت هافضیلت امیر المؤمنین

خبر تولد على عليه السلام براى راهب

خبر تولد على عليه السلام براى راهب

مثرم راهب كه به خبر تولد على عليه السلام را به ابوطالب عليه السلام داده بود

و گفته بود كه سلام مرا به آن تازه مولود كعبه برسان

بعد از تولد على عليه السلام در همان ساعات اول تولد رو به پدر كرد

و گفت: اكنون نزد مثرم برو و او را بشارت ده…

حضرت ابوطالب عليه السلام از مكّه راهى سرزمين شام شد تا در كوه «لكام»[1]

در غارى كه قبلا محل آن معين شده بود مثرم را از ولادت على عليه السلام مطلع كند.

لذا در روزهاى بعد از ولادت على عليه السلام ناگهان ابوطالب عليه السلام چهل روز از چشم مردم غايب شد و راهى شام شد.

هنگامى‌كه به كوه لكام رسيد و وارد غار شد مشاهده كرد كه مثرم از دنيا رفته و جسد او در رو انداز روزانه‌اش پيچيده شده و بسوى قبله قرار داده شده است.

و هم چنين او دو مار سياه و سفيد را ديد كه كنار بدن او از آن مواظبت مى‌كنند

مارها همين كه حضرت را ديدند، در غار پنهان شدند.

حضرت ابوطالب عليه السلام مقابل جنازه مثرم قرار گرفت و گفت: سلام بر تو اى ولى خدا.

ناگهان خداوند مثرم را زنده كرد او به پا خاست در حاليكه دست بر صورت خود مى‌كشيد و مى‌گفت:

«اشهد ان لا اله الا الله وحده لاشريك له و ان محمّدا عبده و رسوله و ان عليا ولي الله و الامام بعد نبي الله»

حضرت ابوطالب عليه السلام به مثرم گفت: بشارت ده كه على در زمين ظاهر گشته است!

مثرم پرسيد:

علامت آن شبى كه بدنيا آمد چه بود؟

حضرت ابوطالب عليه السلام تمام ماجراهاى پيش آمده را براى مثرم بازگو كرد،

تا آنجا كه گفت:

على عليه السلام به سخن آمد و به من گفت: نزد تو بيايم و تو را بشارت دهم و آنچه ديده‌ام برايت بازگو كنم.

مثرم گريه كرد و سپس سجده شكر بجا آورد و بعد از آن دراز كشيد و خوابيد و گفت:

رو انداز را روى من قرار بده؛ ابوطالب عليه السلام روانداز او را انداخت و متوجه شد او از دنيا رفته است

ابوطالب عليه السلام سه روز در آنجا ماند و هر چه با مثرم سخن گفت: پاسخى نشنيد.

اينجا بود كه بار ديگر دو مار بيرون آمدند و به او گفتند: سلام بر تو اى ابوطالب عليه السلام

حضرت هم جواب آن‌ها را داد.

سپس به او گفتند: نزد ولى خدا باز گرد كه تو از ديگران سزاوارتر به حفظ‍‌ و نگهدارى او هستى.

حضرت به آن دو مار گفت: شما كيستيد؟

آن‌ها گفتند: ما عمل صالح او هستيم كه خداوند ما را از نيكى‌هاى اعمالش خلق كرده و تا روز قيامت در اينجا از او محافظت مى‌كنيم

و روز قيامت يكى از ما پيش روى او و ديگرى از پشت سرش او را به بهشت هدايت مى‌كنيم.

پس از اين ماجرا حضرت ابوطالب عليه السلام از شام به مكّه بازگشت و اين سفر چهل روز به طول انجاميد.[2][0]


[0] رمزی اوحدی، محمد رضا، هزار و یک داستان از زندگانی امیر المؤمنین علی علیه السلام، صفحه: ۵۳، سعيد نوين، قم – ایران، 1395 ه.ش.


[1] . كوه لُكام در سوريه نزديك شهر حماة / در جنوب شهر حلب مى‌باشد.

[2] . بحارألانوار، ج ۳۵، ص ۱۲.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا